سه‌شنبه، آذر ۰۷، ۱۳۹۱

نامه جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی خطاب به نسرین ستوده برای پایان دادن به اعتصاب غذای خود


بس است نسرین تمامش کن تا تمام نشده‌ای!
جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی با انتشار نامه‌ای خطاب به نسرین ستوده از این زندانی سیاسی خواسته‌اند تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد. «بس است نسرین تمامش کن تا تمام نشده‌ای! خدا می‌داند. ما می‌دانیم. دنیا می‌داند که تو و خانواده مظلومت را از حقوق اولیه‌تان محروم کرده‌اند. خودشان هم که می‌دانند! از ابتدا می‌دانسته‌اند که قرار است با یک وکیل حق‌طلب آزادی‌خواه چه کنند این که تازگی ندارد. اما تو همه توانت را برای تأدیب این نظام حقوقی ناراست به کار بردی بس است نسرین.»
           نامه خانواده‌های زندانیان سیاسی به نسرین ستوده 
متن کامل نامه که در سایت نوروز منتشر شده است در پی می‌آید:
‌و خداوند انسان را مسئول آفرید…
نسرین سلام
ساده و بی‌تکلف می‌گوییم. مادرانه، خواهرانه، پدرانه، برادرانه، دوستانه، فرزندوار!
ساده و بی‌تکلف می‌گوییم. ما نه مانند تو زبانمان حقوقی است و نه مانند گزمه‌ها و جبّاران کرسی نشین خشونت بلدیم. ما هنوز کودک مانده ایم انگار نسرین، وقتی با بچه‌هایی روبرو می‌شویم که مادرشان را می‌خواهند بی کم و کاست بی برو برگرد. راستش را بخواهی این روزها زبان کودکانه و روان مهراوه و بلکه بیشتر نیما را بهتر از زبان حقوقی عالمانۀ شهروندی تو می‌فهمیم. آقا رضا که زبانش میان این دو دالان دراز نامتناهی گم شده است. انگار لکنت زبان گرفته نه می‌تواند تو را به بچه‌ها بفهماند نه بچه‌ها را به تو نسرین! و نه حتی شماها را به ما و ما را به تو!
ساده و بی‌تکلف می‌گوییم. مادرانه، خواهرانه، پدرانه، برادرانه، دوستانه، فرزندوار!
بس است نسرین تمامش کن تا تمام نشده‌ای! خدا می‌داند. ما می‌دانیم. دنیا می‌داند که تو و خانواده مظلومت را از حقوق اولیه تان محروم کرده‌اند. خودشان هم که می‌دانند! از ابتدا می‌دانسته‌اند که قرار است با یک وکیل حق طلب آزادی خواه چه کنند این که تازگی ندارد. اما تو همه توانت را برای تأدیب این نظام حقوقی ناراست به کار بردی بس است نسرین. بعضی کژی‌ها را زمانه باید راست کند، از تن نازک و رنجور تو برنمی آید نازنین!
ساده و صمیمی از تو تمنا می‌کنیم که رویمان را زمین نگذاری در این شب عاشورا نسرین جان!
کاش صدایمان را به تو می‌رساندند در شبی که کربلا غوغاست. صدای ما و رضا و مهراوه و نیما را و مادرپیرت را که اشکش بند نمی‌آید از هراس مانده جانی که فدیه اجرای قانون می‌دهی در این محرم و این عاشورای محزون!
ترازوی عدالت در پهنه سیمای تراشیده ات نقش بسته بس است نسرین! قرار نبوده و نیست که یک وکیل به تنهایی جور همۀ بی عملی‌ها و بی ارادگی‌ها و انفعال عرصه‌های حقوقی را بردوش نازک خویش بکشد. هرچند توانایی تو زبانزد خاص و عام شده و عالم گیر شده است اما چه کنیم که ظاهرا قرار است کینه و حقد و حسد و لجاجت و دنائت بر فراز ترازوی عدالت جلوه گر باشد. نمی‌گوییم کوتاه بیا که فلسفه قیام حسین(ع) برپاخاستن مقابل ظالم است. می‌گوییم تو دِینت را ادا کردی دیگر. تو ایفای وظیفه کردی برای تو کافی است. لطفا بقیه اش را بسپار به عهده خاموشان نظاره گر! بسپار به کسانی که تن فربه تری دارند و فرزندانشان زیر بار این همه فشار له نشده‌اند و همسران و خانواده‌هایشان در کشاکش بی قانونی دیار قانون کش امروز ما رنجور و خسته نشده‌اند.
بس است نسرین خدا را خدا را بس است. بچه‌ها مادرشان را صحیح و سالم می‌خواهند. مادرانه تصمیم بگیر و آغوش گرمت را بار دیگر بر روی مهراوه و نیما بگشا. خدا با توست و با دل بچه‌ها که به لبخند تو گرم می‌شود.
جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی
شب عاشورای ۹۱



هیچ نظری موجود نیست: