سه‌شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۹۱

پیروزی فاتح بزرگ مهر و روشنایی / مقاله / شکوه میرزادگی

روزهاتان روشن و یلداتان خجسته باد

دوباره در اوج ظلمت و سرمایی که سرزمین مان را در خود گرفته، یلدای بزرگ از راه می رسد، از پیروزی بی تردید نور و روشنایی خبر می دهد و عطر مهر و مهربانی بر جان ها می پاشد.
یلدا، به خاطر ارزش های انسانی و همیشه امروزی خود، قرن هاست که در زندگی مردم ایران حضور داشته، و چون دیگر جشن های ایرانی، به مردمان انرژی ایستادگی در مقابل تاریکی ها و رنج ها را داده است. بیهوده نیست که مردمان ایران، از همه ی مصیبت ها و تلخی ها و سیاهی هایی که در طول تاریخ بر سرشان آمده، یکی پس از دیگری بیرون آمده، و هنوز و همچنان در گوشه ای از سیاره ی خاکی زنده اند و، اگر چه نه به آسودگی، اما به امید آینده ای روشن نفس می کشند. این امید به فردای روشن، و به تمام شدن تاریکی و رنج که ریشه در باور به پیروزی انسان بر بی عدالتی و تبعیض دارد، در گوهر تک تک جشن های ایرانی ما وجود دارد. اما متاسفانه ارزش های این جشن ها، زیر فشار قرن ها ترس از محتسب و متعصب، برای بیشترین مردم ما گم گشته، و تبدیل به رسم های ساده ای شده که تنها برای دور هم نشستن و آجیل و شیرینی خوردن است. ما قرن هاست جرات نکرده ایم که، جز در موارد بسیار کوتاهی از تاریخ مان، جشن هامان را به عنوان جشن هایی صرفا ملی، و با مفاهیم واقعی اش، برگزار کنیم. نتوانسته ایم بگوییم که جشن های ما تبعیض ناپذیرند و هیچ کاری به مذهب و سیاست و نژاد و جنسیت مردمان ندارند. گاه ناچار شده ایم که برای اجازه برگزاری این جشن ها یا سخنی از سوی پیامبران و امامان در تایید آن ها بیاوریم و یا نام شان را بی محتوا کنیم. یلدایی را که ریشه در تولد مهر و فتح بزرگ او در مبارزه با تاریکی و سرما و رنج های انسانی دارد، شب چله بگوییم. زیرا از دید متعصبین تولد مهر یا خورشید را گرامی داشتن، یا سخن از میترا خدای استوره ای ایرانیان کهن گفتن نوعی کفر گویی است، کما این که همین متعصبین در افغانستان و مصر نابود کردن مجسمه های عظیم خدایان استوره ای را وظیفه ای شرعی شناخته اند. طبیعی است که انسان امروز می داند که میترا، و آپولو، و فوبوس و ... و دیگر خدایان خورشید و روشنایی دوران کهن، استوره ای بیش نیستند و دیگر آن معنایی را که برای انسان دوران کهن داشت ندارند. انسان امروز می داند که این خدایان متعلق به زمان هایی هستند که هنوز رازهای وجود خورشید و ماه و دیگر عناصر طبیعت کشف نشده بود، اما انسان متمدن امروز این را نیز می داند که همه ی این استوره ها، قصه ها، ادبیات، علم و دانش، در طول تاریخ بوده که فرهنگ ملت ها و فرهنگ بشری را شکل داده است. او می داند که با گذر از راه های پر پیچ و خم این تجربه های فرهنگی ـ تاریخی است که از جهل و خرافات و عقب ماندگی نجات پیدا کرده و در جایگاه والای امروزش نشسته است. انسان امروز برای فرار از تکرار تجربه ها، همانطور که مدام به مجموعه های علم و دانش در کل تاریخ بشری سر می کشد، تا راه های سالم تر و بهتری برای زیستن خویش کشف کند، برای شاداب کردن زندگی اش نیز از ادبیات، هنر، و سنت ها نیز استفاده می کند تا آن هایی را که با طبیعت و فهم انسان امروز، خوانایی بیشتر دارد، به روز کرده و به زندگی اش شور و تحرک بیشتر ببخشد. و چنین است که کلیه ی جوامع بشری اکنون برگزار کننده جشن هایی هستند که هیچ ربطی با گذشته های دورشان ندارند، اما در شکل تازه و به روز شده خود علاوه بر بوجود آوردن شادی و نشاط در مردمان می توانند به نوعی آموزش دهنده، سازنده و انرژی بخش جوان ها نبز باشند. یلدا یکی از این نوع جشن هاست که قابلیت به روز شدنش بسیار زیاد است زیرا علاوه بر جنبه های شادمانه اش، آموزش دهنده و انرژی بخش نیز هست. همزمانی یلدا با چند جشن بزرگ جهانی، و شباهت درخت کریسمس و درخت سرو یلدا، که در گذشته های دور در ایران همیشه برای شب یلدا تزیین می شده و در واقع از ایران به اروپا رفته است، از چیزهایی است که می تواند شادی آفرین باشد. ارزش دیگر یلدا، امیدبخش بودن آن است که: هیچ ظلمت و بدی و رنجی پایدار نیست و اگر که خورشیدوش باشی، همیشه می توانی از سر هر تاریکی و رنجی بگذری و به روشنی برسی. و بالاخره یلدا تنها جشن ایرانی است که هم بر مبارزه دلیرانه ی لشگریان روشنایی و نیکی، با مرگ اندیشان تاریکی و بدی تاکید می کند و هم بر پایان ناگزیر جنگ و رنچ و بی عدالتی.
روزهاتان روشن و یلداتان خجسته باد

18 دسامبر 2012
برگرفته از سايت نويسنده

هیچ نظری موجود نیست: