چهارشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۹۱

مادر مجید توکلی: سه سال است که چشم انتظار دیدار مجیدم

شانزده آذر ماه امسال در حالی فرا می رسد که مجید توکلی، فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، سومین سال از دوران محکومیت ٨.۵ ساله خود را در زندان به سر می برد. مسئولان قضائی علی رغم موافقت اولیه و تودیع وثیقه ٦٠٠ میلیون تومانی در شهریورماه امسال تا کنون با مرخصی مجید توکلی پس از سه سال زندان موافقت نکرده اند.


وی که در طول سه سال گذشته به دلیل بیماری و عدم امکان مسافرت از شیراز قادر به ملاقات با مجید نبوده است، از تحویل نگرفتن لباس های گرم مجید در زندان خبر می دهد: به ما گفتند لباس گرم بیارید و ما هم لباس گرم براش بردیم، ولی دیگه تحویل نگرفتند اونجا. از شیراز لباس گرم هاش به زندان رجایی شهر فرستاده بودیم دیگه تحویل نگرفته بودند. ما ناراحت شدیم، اعصابمون خرد شد. دیگه خودشون اعلام می کنند لباس گرم بیارید، وقتی می بریم تحویل نمی گیرند. یک زندانی چی کار کنه اونجا، کجا لباس گرم تهیه کنه، مریض میشه کی رسیدگی بهش کنه.
خانم توکلی در ادامه می گوید: اگر میتونستم به ملاقات مجید برم سینه خیز هم بود میرفتم، ولی من بیمار چه کار کنم. کی جوابگو من هست، این فریاد من کی باید بشنوه، رسیدگی کنه، به گوش کی برسه؟
مادر مجید توکلی که در بخش هایی از این گفتگو به دلیل بغض قادر به سخن گفتن نبود، می گوید که از زندانی شدن مجید ناراحت نیست و به او افتخار می کند: " این درد دل یک مادر، بگو این درد دل یک مادر، نمیدونم چی کار کنم، به کی بگم که به داد دل من برسه. ایا مجید زندان میکشه، حکم زدند و زندانش میکشه، حق تلفن زدن داره؟ حق مرخصی داره؟حق ملاقات حضوری داره؟ پدر بیمار و مادر بیمار، درد دل اینا هست.
من ناراحت نیستم که مجید زندان، افتخار میکنم ولی مجید حق باید داشته باشه از این زندان که حقوق مجید زیر پا نگذارن. این زندانی حق داره به خانواده اش زنگ بزنه، بیاد به ملاقات حضوری، حق داره مرخصی بره، ولی نمیدونم برای چی، به خدا متاسفم براشون".
خانم توکلی با اشاره به اینکه علت لغو مرخصی مجید را علی رغم تودیع وثیقه نمی داند، از مسئولان قضائی می خواهد که حداقل در روزهای ملاقات امکان تماس تلفنی برای مجید با خانواده اش فراهم شود.


متن کامل گفتگوی دانشجونیوز با مادر مجید توکلی در ادامه آمده است:

١٦ آذر امسال سومین سالی است که مجید در زندان بدون هیچ گونه استفاده از حق مرخصی نگهداری میشه. لطفا خانم توکلی شرح مختصری از وضعیت فعلی مجید و اینکه تماس تلفنی یا ملاقاتی اخیرا با مجید داشتید یا نه، برای ما بگید.

در این سه سال هیچ ملاقاتی نه من، نه پدرش نداشتیم. چون دوتامون بیمار هستیم. پدرش بیمار، خودم هم بیمار، هیچ گونه ملاقاتی نداشتیم. ارتباط تلفنیش هم که از بهمن ٨٩ تا به حال قطع کردند. دیگه هیچ اطلاعی من از مجید خودم ندارم فقط برادرش هر سه ماهی، یا بیشتر یا کمتر به ملاقاتش میره.

گویا در آخرین ملاقات، از تحویل لباس گرم هم به مجید در زندان جلوگیری کرده بودند.

به ما گفتند لباس گرم بیارید و ما هم لباس گرم براش بردیم، ولی دیگه تحویل نگرفتند اونجا. از شیراز لباس گرم هاش به زندان رجایی شهر فرستاده بودیم دیگه تحویل نگرفته بودند. ما ناراحت شدیم، اعصابمون خرد شد. دیگه خودشون اعلام می کنند لباس گرم بیارید، وقتی می بریم تحویل نمی گیرند. یک زندانی چی کار کنه اونجا، کجا لباس گرم تهیه کنه، مریض میشه کی رسیدگی بهش کنه.

با توجه به اینکه امکانات زندان چندان مناسب نیست و روزهای سرد هم کم کم فرا رسیده، به نظرتون چرا مسئولان زندان از پذیرش لباس های گرم مجید خودداریکردند.

گفتند ما لباس های گرمی که لبه داره و باز هست و زیپ داره تحویل نمی گیریم، اینجوری گفته بودند، در این حد، ما دیگه نمیدونیم دلیلش چی بوده.

در شهریور ماه امسال هم گویا مسئولان قضایی از شما درخواست کرده بودند که وثیقه ٦٠٠ میلیون تومانی بگذارید تا مجید برای چند روز به مرخصی بیاد. علت اینکه بعدا نظرشون عوض شد و با این امر مخالفت کردند چی بود.

ما از شهریور ماه یک وثیقه ای گذاشتیم، که گفتند مجید میخواد به مرخصی بیاد. دیگه نگذاشتند، ما هیچ گونه اطلاعی نداریم که دلیلش چی بوده. به ما هم نگفتند و چندین بار هم زنگ زدم دفتر دادستانی، جوابگو نبودن که توضیح بدن دلیلش چی بوده.

فکر نمی کنید که این لغو مرخصی به دلیل همزمانی با برنده شدن جایزه صلح دانشجویی در سال ٢٠١٣ بود.

والا من هیچ اطلاعی در این موضوع ندارم. خودم هم چندین بار زنگ زدم گفتم دلیلش چی بوده به من توضیح ندادن. گفتند حالا رسیدگی میشه، تا همین حد.

خانم توکلی فکر می کنید به چه علت با مرخصی مجید مخالفت میشه و هنوز بعد از سه سال حتی یک روز هم اجازه مرخصی به مجید ندادند.

ما اصلا نمیدونیم دلیلش چی هست و به ما در این سه سال نگفتند که چرا به مرخصی نمیاد و ملاقات حضوری با ما نداره، ارتباط تلفنی نداره. آیا یک زندانی حق داره به مرخصی بره، حق داره که ملاقات حضوری داشته باشه، حق داره که به خانواده اش زنگ بزنه، ولی مجید از همه این ها محروم هست. میگن همه امکانات هم در اختیار زندانی ها هست ولی مجید از همه چیز محروم، حتی لباس های گرمش هم نگرفتند. نمیدونم والا، متاسفم براشون نمیدونم چی بگم، من خیلی خیلی براشون متاسفم که یه زندانی چرا حق و حقوقی نداره که تلفن به خانواده اش داشته باشه، مرخصی داشته باشه، ملاقات حضوری داشته باشه.

من نمیدونم چی بگم به خدا. یک مادر بیمار، یک پدر بیمار، که من نمیتونم برم ملاقات، خواسته خیلی زیادی ازشون ندارم، روزهایی که ملاقات هست بزارن من هم از راه دور مجید ملاقات کنم، تلفنی، برای اون ها چه فرقی داره که من اونجا باشم ملاقات کنم یا که راه دور تو خونم باشم که بیمار هستم.
اگر میتونستم به ملاقات مجید برم سینه خیز هم بود میرفتم، ولی من بیمار چه کار کنم. کی جوابگو من هست، این فریاد من کی باید بشنوه، رسیدگی کنه، به گوش کی برسه؟
من نمیدونم چی کار کنم، به کی بگم، به خدا اصلا نمیدونم چه کار کنم. مجید در این سه سال بدون یک روز مرخصی یا تلفن از بهمن ٨٩، تلفنش به روی این مادر بیمار، چشم انتظار که شب و روز انتظار میکشه و لحظه شماری میکنه برای صدای مجید بستن. چهره اش یادم رفته ، دیگه یادم رفته، به خدا نمیدونم چی کار کنم. نمیدونم درد دلم به کی بگم.
این درد دل یک مادر، بگو این درد دل یک مادر، نمیدونم چی کار کنم، به کی بگم که به داد دل من برسه. ایا مجید زندان میکشه، حکم زدند و زندانش میکشه، حق تلفن زدن داره؟ حق مرخصی داره؟حق ملاقات حضوری داره؟ پدر بیمار و مادر بیمار، درد دل اینا هست.
من ناراحت نیستم که مجید زندان، افتخار میکنم ولی مجید حق باید داشته باشه از این زندان که حقوق مجید زیر پا نگذارن. این زندانی حق داره به خانواده اش زنگ بزنه، بیاد به ملاقات حضوری، حق داره مرخصی بره، ولی نمیدونم برای چی، به خدا متاسفم براشون.

با توجه به بیماری شما و پدر مجید، و اینکه قادر به سفر برای ملاقات با مجید در زندان رجایی شهر نیستید، آیا هیچ کدوم از نهادهای مرتبط و یا مسئولانشون پاسخگوی درخواست های متعدد شما مبنی بر اینکه در روزهای ملاقات حداقل امکان تماس تلفنی براتون فراهم بشه بودند یا نه.

والا ما که به این دفتر دادستانی زنگ میزنیم اونایی که اونجا هستند و جوابگو هستند میگن دستور از بالا اومده، ما هم خیلی دسترسی نداریم، اونا هم میگن ما اطلاعی نداریم، در این حد. جوابگو به اون صورت نیستند.
با دادستانی تماس میگیرم ولی هیچ وقت موفق نشدم که با آقای دادستان صحبت کنم، هر وقت هم گفتم میخوام صحبت کنم گفتند اجازه ندارین که به آقای دادستان شماره تلفن بدید و یا وقت بگیرین صحبت کنید. نامه هم دادیم، سه چهارتا هم نامه دادیم ولی خب جوابش همین بود که شما وثیقه بزارید که وثیقه هم گذاشتیم ولی جوابی به ما ندادند برای مرخصیش.

نزدیک به سال از بازداشت مجید در روز دانشجو، در پی سخنرانی که در دانشگاه امیرکبیر داشت، میگذره و در این مدت همیشه از شجاعت و تلاش های مجید در بین مردم و فعالان دانشجویی و سیاسی به نیکی یاد شده، تا جایی که از مجید به عنوان "شرف جنبش دانشجویی" یاد می کنند. در مراسم مختلف هم یاد مجید به انواع مختلف گرامی داشته شده. چه صحبتی دارید با کسانی که همیشه در این سال ها به یاد مجید بودند.

من از این ها ممنونم و تشکر میکنم. مجید مال من نیست، مال همه ملت ایران که زحمت میکشن و به یاد ما هستند. خدا به یادشون باشه. همه کسانی که زنگ میزنند و تشریف میارن به دیدار من بیمار، من از همه شون تشکر و قدردانی میکنم، خیلی خیلی ممنونم که زحمت میکشن. ما به دیدنشون افتخار میکنم و به صداشون زنده هستیم.

خانم توکلی از شما برای شرکت در این گفتگو با سایت دانشجونیوز بسیار ممنونم. امیدوارم که هر چه زودتر شاهد آزادی مجید باشیم. صحبت های پایانی شما را می شنویم.
من صحبت خاصی ندارم. من درد دل این مادر میخوام بدونم به گوش این ها برسه، که این درد دل مادریه که سه سال فرزندش ندیده. سه سال چشم انتظاره، ارتباط تلفنیش قطع کردن دو سال، یک وثیقه گذاشتم انقدر چشم انتظار بودم تا مجید بیاد ولی نگذاشتن بیاد، دلیلش هم نمیدونم. پیغام من این که ازشون میخوام به درد دل این مادر رسیدگی کنن. فقط خواسته من این که بزارن حالا که مرخصی به مجید ندادن، بزارن تلفنش آزاد بشه یا روزایی که ملاقات مجید یه زنگ به من بزنه، از راه دور منم مجید ملاقات کنم ، هزینه ش هم خودم میدم، هزینه تلفن. که مجید واقعا مثل اونا که ملاقات دارن مجید با من صحبت کنه و خواسته من از اینایی که دست اندر کار و مسئول این کار هستند، اینه که به درد دل این مادر برسن که سه سال فرزندش ندیده و چشم انتظاره. خواسته خیلی زیادی نداره و میخواد روزای ملاقات، مجید از راه دور ملاقات کنه.

دانشجو نیوز

هیچ نظری موجود نیست: