دوشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۱

نامه ی سرگشاده مادران و حامیان به دبیرکل سازمان ملل و سران کشورهای غیرمتعهد


دبیر کل محترم سازمان ملل متحد،
جناب آقای بان کی مون و
 دیگر سران شرکت کننده در شانزدهمین اجلاس کشورهای غیرمتعهد در تهران

آن چنان که ایرانی ها در سراسر جهان، به میهمان دوستی شناخته شده اند؛ ما، "مادران پارک لاله" و حامیان، حضور شما و سایر سران کشورهای غیرمتعهد در تهران را به فال نیک می گیریم . اما ناگزیریم  نسبت به  پذیرش  دعوت جمهوری اسلامی ایران به عنوان میزبانِ " شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد"، از طرف شما، نهایت تأسف خود رابه صراحت، ابراز داریم.
 
گرچه به خوبی می دانیم که سیاست های غیرانسانی و ریاکارانه جمهوری اسلامی، مانع دیدن واقعیت های موجود  از شرایط دردناک مردم ایران خواهد بود، با این همه امیدواریم تجربه های طولانی تان در زمینه دفاع از حقوق ملت ها، در این سفر نیز، امکان شناخت موارد بی شمار نقض آشکار حقوق بشر و تعهدات بین المللی ایران را به وجود آورَد.
هیچ یک از ما مادران داغدیده، مادران دادخواه، "مادران پارک لاله"، پس از گذشتِ بیش از سی سال که فرزندان و عزیزان آزادی خواه خود را، تنها به خاطر داشتن اندیشه و باوری متفاوت با سران رژیم اسلامی، در زندان ها، شکنجه گاه ها یا در اعدام های فردی و جمعی، از دست داده ایم، هنوز نتوانسته ایم شبی را بی دغدغه را  تا به صبح برسانیم. از یک سو داغدار عزیزان مان  هستیم و از سویی دیگر نگران جوانان مشتاق و اندیشمند کشورمان  هستیم که یا در زندان ها بسر می برند یا آواره در سرزمین های  بیگانه اند یا در زیر سایه سنگین و هولناک سرکوب، بیکاری، بی فردایی، نبود برابری، آزادی و احترام به شأن آدمی، هر روز، از روز پیش نگران تر، به این می اندیشند که با وضع موجود چه باید کرد؟
دبیرکل سازمان ملل و دیگر سران شرکت کننده!
این روزها، به مناسبت حضور شما در تهران؛ جمهوری اسلامی، با گماردن پاسداران و نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و لباس شخصی های مسلح اش به اسلحه سرد و گرم، مردمی که بیش از سی سال است از داشتن حداقل رفاه، آزادی و داشتن یک زندگی آبرومند، محروم مانده اند را به خانه ها رانده یا تشویق به سفرهای خارج از تهران کرده که مبادا صدای دردمند مردم به گوش شما برسد. مردمی که سال هاست به اشکال مختلف تحت فشار و تبعیض و بی عدالتی بوده اند و هر روز صدای شان از گوش و کنار به سراسر دنیا و گزارش گران ویژه سازمان ملل نیز رسیده است. یک نمونه بارز آن کشتارهای دسته جمعی زندانیان سیاسی محکوم به زندان، درست در چنین روزهایی در بیست و چهار سال پیش بوده است که حکومت در طی این سال ها تلاش کرده مهر سکوت بر آن بزند و هر صدای اعتراضی از طرف خانواده ها و دادخواهان را در نطفه خفه کند، ولی خانواده ها هیچ گاه به این سکوت تن نداده اند و همواره تلاش کرده اند با حضور شان در خاوران و دیگر گورستان ها و برگزاری مراسم یادبود حتی پنهانی، یاد عزیزان شان را گرامی بدارند و صدای اعتراض خود را به سراسر دنیا برسانند. قتل عام مبارزترین آزادی خواهان و زندانیان سیاسی ایران، در سردابه ها و قتل گاه های پنهان و خوفناک رژیم، در تابستان 1367، و دفن دسته جمعی آنان، در گورهای بی نام و نشان در محلات دور افتاده تهران از جمله گورستان خاوران و دیگر گورستان ها در تهران و شهرستان ها، و کشف پیکرهای پاک عزیزشان توسط خانواده ها از زیر خاک، حادثه ای شوم و هولناک در تاریخ سیاسی ایران است. حادثه ای که با هیچ دلیل و برهانی پاک نمی شود و با هیچ رنگ و لعابی از یادها نخواهد رفت. حادثه ای که داغ شرم آن تا ابد بر پیشانی تاریک رژیم اسلامی باقی خواهد ماند و روزی تمامی  دست اندر کاران باید در دادگاه های مردمی پاسخ گوی این جنایت ها باشند.
ما مادران داغدیده و دادخواه، شرح رنجی که بر عزیزان و خود ما طی سی و سه سال حکومت اسلامی، رفته بوده است را طی نامه ها و طومار های گوناگون به دفتر شما و به دست شما رسانده ایم. شاید اگر زودتر به رنج نامه های ما توجه شده بود، بی عدالتی رژیم اسلامی تاکنون ادامه نداشت. شاید اگر به شکایت های کشتارها در دهه شصت شمسی، توجه شده بود، حکومت به خود اجازه نمی داد که پس از اعلام نتیجه مخدوش انتخابات ریاست جمهوری در خرداد سال 1388 شمسی، بهترین جوانان ما را که در اعتراضی مدنی  و خشونت پرهیز، در طلب رأی انکار شده خود و سپس خواستنِ ایرانی آزاد و دمکرات به خیابان آمده بودند را به دست لباس شخصی ها و باجگیران حرفه ای اش، در روز روشن و در برابر صدها چشم، مورد هدف گلوله قرار دهد و از بین ببرد و صدها فعال سیاسی - مدنی و روزنامه نگار را به صورت پنهان و آشکار بازداشت کند و در زندان هایی غیرانسانی مانند کهریزک زندانی کند و مورد شکنجه و تجاوز جنسی و در نهایت مرگ تدریجی در زندان و بیرون قرار دهد.
هم اکنون بسیاری از مادران پارک لاله  تنها به جرم  دادخواهی و همدردی با دیگر خانواده های داغدیده، یا در زندان یا محکوم  به زندان اندده ها وکیل مدافع حقوق بشر به خاطر سوگند قانونی شان در اجرای وظیفه، یعنی دفاع از موکل شان، در زندان ها و زیر آزارهای روحی و جسمی اند. ده ها تن از زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کرده اند. بسیاری از آنان در حال حاضر نیازمند دکتر و دارو یا مرخصی های استعلاجی اند. بسیاری از زنان و مادران فعال و دادخواه، با اتهام واهی فعالیت علیه امنیت کشور، به دور از خانواده، بلاتکلیف، در زندان ها پیر می شوند و فرزندان شان در نبودِ مادر، این بزرگ ترین موجود زندگی هر فرد، جوانی آغاز می کنند.
گرچه وظیفه حاکمان و دولت مداران هر کشوری که ادعا می کند با رای مردم آمده، ایجاد زندگی سالم و رفاه نسبی و شادمانی و برقراری امنیت و آزادی برای مردم است ، اما جمهوری اسلامی تا بن دندان مسلح، هم چون حکومتی بیگانه و دشمن، در برابر مردم ایران ایستاده است. پایه های فاسد و پوسیده حکومت اسلامی، آن چنان در شُرف تلاشی است که سران آن، ترسیده و مشکوک به همه چیز و همه کس، حتی مانع رسم معمول کمک رسانی به مردم، در زلزله اخیر آذربایجان شده و امدادگران را پس از ضرب و شتم، محبوس کرده و پس از چند روز، به خاطر تهدید دستگیرشدگان به اعتصاب غذا، با وثیقه های سنگین، آزادشان کرده اند. این شرایط به حدی غیرمنصفانه و تحقیرآمیز شده که مسوولان حکومتی، حرمت حریم هیچ فردی را دست نخورده باقی نگذاشته اند.
آیا در این مختصر، که تنها گوشه ای ناچیز از حوادثی است که در دوران رژیم اسلامی بر مردم، گذشته و می گذرد، رنگی از انصاف، عدالت یا رعایت حقوق بشر می بینید؟ آیا این همه جنایت و بی عدالتی و تبعیض، با ادعاهای دروغین و تقدس نمایی حاکمان ایران کوچکترین هم خوانی دارد؟ 
گرچه قادر نیستیم در این رنج نامه کوتاه، تمام موارد حقوق بشری که بطور سیستماتیک و حساب شده، به نام مذهب و فرهنگ و سنت، هر روزه، در ایران نقض می شود را ذکر کنیم، اما خوشحال و امیدواریم چنان که عنوان نموده اید، یکی از مسایلی که  در مورد آن با جمهوری اسلامی وارد مذاکره خواهید شد، پرداختن به مساله نقض حقوق بشر در ایران باشد.
بدیهی است، همان طور که در آغاز آمد، پاسخ حاکمان مستبد رژیم، هرگز شما را به اصل حقایق و عمق فجایع رخ داده، هدایت نخواهد کرد. از این روی، از جناب عالی و دیگر سران کشورها در این اجلاس، تقاضا داریم تا با هوشیاری خود اجازه ندهید جمهوری اسلامی در فضای ساختگی و دروغینِ ایرانی امن و مردمی در امان، چشم شما را بر حقایق دردناک ببندند. تقاضا داریم در این فرصت کوتاه و استثنایی، با مادران یا خانواده های کشته شدگان قدیم و جدید و هم چنین با زندانیان سیاسی ملاقات کنید، به زندان ها بروید و در زندان ها با زندانیان سیاسی حرف بزنید. شاید نور امیدی به دل ها دمیده شود که فراموش نشده اند و هستند کسانی که از رنج آنان با خبرند یا می خواهند با خبر شوند.
مادران پارک لاله ایران
همبستگی جهانی حامیان با مادران پارک لاله ایران
ششم شهریور 1391

رونوشت:
نمایندگی حقوق بشر سازمان ملل، دیده بان ویژه ایران، جناب آقای دکتر احمد شهید
دبیرخانه اجلاس سران کشورهای غیر متعهد

"مادران پارک لاله ایران" پس از اعلان نتیجه مخدوش انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 و اعتراض مدنی ایرانی ها، و از پی کشتارهای خیابانی، برای دادخواهی همه مادران و خانواده های داغدیده و  زندانیان سیاسی، شکل گرفت. "مادران پارک لاله ایران" خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی- عقیدتی، لغو مجازات اعدام و محاکمه علنی و عادلانه آمران و عاملان جنایات صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از بدو تشکیل آن تا امروز، می باشند. حامیان آنان در خارج از کشور نیز، با هر ایدئولوژی و باور و عقیده ای، وظیفه انسانی خود می دانند تا منعکس کننده صدای دادخواهی مادران داغدار ایران باشند.

۲ نظر:

صدیقه گفت...

درود بر مادران و زنان هوشیار و رنج دیده اما مقاوم ایرانی. بیش از سی سال است که زنان ایران، به هر نحوی که توانسته اند در برابر این رژیم ستمکار، به سر سختی ایستاده اند. اگر زنان ایرانی در طی بیش از سه دهه حکومت اسلامی سرکوب ها را پذیرفته و به فشارها تن داده بودند؛ امروز، ایران از افغانستان طالبانی بدتر بود. باید فریاد زد ای مردان ایرانی، آزادی و حرمت و انسانیت شما در همراهی و همکاری با زنانتان است. اگر به کسی اجازه دهید که توی سر زنانتان بزند، فردا خودتان توسری خور بدتری خواهید بود

اکبر پورمجمدی گفت...

من با این که مرد هستم اما در دوران جمهوری اسلامی متوجه شدم که ما مردها از آغاز انقلاب، در مورد زنان، و فشار حکومت اسلامی بر آنها، کم کاری کردیم و بگی نگی از این که حکومت خودش جنب و جوش زنان را جمع و جور می کرد و مجبورشان می کرد که حجاب داشته باشند یا این طرف و آن طرف به آزادی نگردند خوشحال بودیم. اما بعد از سی سال فهمیدیم اگر حکومت توانسته بود که زنهای ایرانی را سرکوب کند، ما مردها هم امروز وجود نداشتیم. مادران ایرانی موفق باشید!
تا روزی که دادِ خودتان را بستانید. البته ما مردها هم کنارتان خواهیم بود.