چهارشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۰

دادخواست مادران پارک لاله (مادران عزادار ایران) از کلیه آزادیخواهان جهان

لطفاً با مراجعه به لینک زیر دادخواست مادران پارک لاله (مادران عزادار ایران ) را امضا کرده  به گسترش آن  کمک نمایید

مردم آزاده و شريف ايران؛
مادران و خانواده هاى داغدار؛
سازمان ها و نهادهاى حقوق بشرى ايران و جهان!
و تمام كسانى كه در هر نقطه جهان براى حقوق انسانى تلاش مى كنيد و نگران ايد!

جنبش آزادی خواهی مردم ایران از صدسال پیش و یا پیشتر از آن شروع شد. این جنبش با پایداری و جان فشانی های مردم در سال 57 به بار نشست و توانست حکومت پادشاهی را به زیر کشد، ولی دیری نپایید که حاکمان جدید، سرکوب و کشتار را آغاز کردند، عده ای را از زندگی اجتماعی محروم ساختند، انسان های بیشماری را از ما گرفتند و مادران بسیاری را داغدار کردند. 
جنبش اعتراضی مردم ایران در طی این سال ها به اشکال مختلف به حرکت خود ادامه داد، ولی باز هم با سرکوب شدید دستگاه قضایی و امنیتی مواجه و بخشی از وجودش پاره پاره شد و چون بغضی در گلو ماند. این بغض فروخورده، جوانه هایی را در خود پروراند که رویای آزادگی در سر داشتند و برای رسیدن به آن مرارت های بسیاری را تحمل کردند . 

سال 88، بخشی از این جنبش، انتخابات به تاراج رفته را غنیمتی شمرد تا شاید این بار با خواستی بسیار ساده یعنی "رای من کو" بتواند به کمترین حقوق پایمال شده خود دست یابد که این بار هم پاسخی جز شکنجه و گلوله و کشتار در زندانها و خیابانها دریافت نکرد و رژیم دوباره مادران بسیاری را به انتظار در برابر زندانها کشاند یا در راهروهای نهادهای قضایی و امنیتی سرگردان و تعداد زیادی از مادران و خانواده ها را نیز عزادار و فریاد دادخواهی مادران را بلند کرد. 

جنبش مردمی این بار هم کمر راست کرد و در تداوم و پویایی خود با خواستی پایه ای تر" خواست زندگی انسانی بدون تبعیض" پا به میدان گذاشت.

مادران داغدار و خانواده هاى مجروحين و زندانيان سياسى در اعتراض به تمامى جنايت ها و همچنين براى دادخواهى از فرزندان دلبند خود سياه پوشيدند و در يك حركت نمادين، هر شنبه بعدازظهر در ميدان آب نماى پارك لاله و سه پارك ديگر گردهم آمدند و با در دست گرفتن عكس فرزندان خود، شمع روشن كردند و صداى اعتراض شان را به گوش مردم سراسر دنيا رساندند و اعلام كردند كه تا رسيدن به خواسته هاى شان از مبارزه ندست نخواهند كشيد.

از آن زمان اين حركت اعتراضى به اشكال مختلف ادامه دارد و مادران و حاميان هم چنان بر سه خواسته خود پاى مى فشارند:

۱- آزادى فورى و بى قيد و شرط كليه زندانيان سياسى- عقيدتى
۲- لغو كليه اشكال مجازات اعدام و كشتار در زندان و خارج از زندان
۳- محاكمه و مجازات آمرين و عاملين جنايات سى و دو سال گذشته و اخير ايران

وحشت از تداوم اين حركت باعث شد كه حكومت به اشكال مختلف، مادران و حاميان و خانواده هاى مجروحين را تحت فشارهاى شديد قرار دهد. اين فشارها از عدم تحويل اجساد جان باختگان به خانواده ها، جلوگيرى از برگزارى مراسم، جلوگيرى از معالجه زندانيان، دستگيرى مادران و خانواده ها، تهديد و ارعاب، محروميت از حقوق شهروندى و ديگر اشكال سلب حقوق انسانى مادران و حاميان بوده است، كه مى توان براى بيان اين حقايق كتاب ها نوشت. 

اكنون به برخى از مواردى كه در طى اين مدت رخ داده است، اشاره مى شود:

۱- آزار و اذيت مادران داغدار و حاميان از طريق ايجاد مزاحمت و دستگيرى بى مورد و غيرقانونى طى چندين نوبت، كه نزديك به ۱۰۰ نفر از مادران و حاميان را دستگير و هر كدام را چندين روز در حبس نگاه داشتند.

۲- اهانت و ايجاد فشار و آزار و اذيت از طريق احضار هاى چندين باره به نهادهاى امنيتى و قرار دادن احضار شدگان در وضعيت استرس و فشارهاى شديد روحى و روانى

۳- آزار و اذيت مادران و حاميان از طربق برقرارى تماس هاى تلفنى تهديدآميز و اقدام به استراق سمع و شنود تلفن هايشان

۴- ايجاد كنترل هاى شديد امنيتى و اقدام به نقض حقوق شهروندى از طريق يورش به منازل حمله به خانواده ها و مادران عزادار و حاميانش در نوبت هاى مكرر

۵- قراردادن خانواده هاى مفقودين و مجروحين تحت فشارهاى شديد امنيتى و يا تلاش براى اين كه آنها را با تهديد يا تطميع، مجبور كنند كه دست از شكايت برداند تا اطلاعاتى به بيرون منتقل نشود.

۶- بارها مادران و خانواده ها را تحت فشارهاى روحى و روانى شديد قرار دادند كه چند نفر از آنها مجبور به ترك كشور شدند و امكان زندگى عادى را از آنها و خانواده هاى شان سلب كردند.

در طى اين مدت غير از دستگيرى هاى چند روزه و فشارهاى روحى روانى روزمره، تعدادى از مادران را در بازداشت هاى طولانى مدت نگاه داشتند. اين بازداشت هاى موقت حتى تا سه ماه نيز به طول انجاميد كه به اختصار به آنها اشاره مى شود:

۱- در ۵ دى سال ۸۸ (روز تاسوعا)، خانم پروانه راد در خيابان دستگير و مدت ۴۰ روز در بازداشت نگاه داشتند و با محكوم كردن وى به جزاى نقدى، او را آزاد كردند.

۲- در ۱۸ بهمن سال ۸۸، به منزل خانم ام البنين ابراهيمى حمله كردند و ايشان را دستگير و نزديك به ۴۰ روز در بازداشت نگاه داشتند. وى با كفالت آزاد شد ولى هنوز پرونده اش باز است.

۳- در ۱۹ بهمن سال ۸۸، به منازل خانم ها ليلا سيف الهى، ژيلا مكوندى، فاطمه رستگارى نسب، الهام احسنى و نادر احسنى حمله كردند و آنها را دستگير و حدود ۴۰ روز در بازداشت نگاه داشتند. 
 همان روز به منزل خانم منصوره بهكيش نيز رفتند كه در منزل نبود و يك ماه و نيم بعد هنگام سفر به ايتاليا، از فرودگاه بازگردانده و پاسپورت وى ضبط و ممنوع الخروج مى شود و به اشكال مختلف ايشان و خانواده اش را از زندگى اجتماعى محروم مى كنند. همچنين آقاى نادر احسنى را از فروردين سال ۸۹ تا بهمن همان سال در حبس نگاه مى دارند.

۴- در ۱۷ مهر سال ۸۹، به منازل خانم ها اكرم نقابى و ژيلا مهدويان حمله كردند و آنها را كه قصد سفر داشتند، به همراه دختران شان بازداشت كردند. دختران پس از ۱۲ روز و مادران پس از دو ماه و نيم با وثيقه آزاد شدند ولى هنوز پرونده شان باز است.

۵- در ۱۴ آذر سال ۸۹، تعدادى از مادران عزادار و حاميان را در روز تولد اميرارشد تاجمير در بهشت زهرا دستگير و پس از ساعاتى آزاد كردند. همان روز خانم ها حكيمه شكرى و ندا مستقيمى و آقاى رمضانى (پدر رامين) را در بازداشت نگاه مى دارند. خانم مستقيمى بعد از يك ماه با وثيقه ۱۰۰ ميليون تومانى و خانم شكرى پس از سه ماه با وثيقه سنگين ۳۰۰ ميليون تومانى آزاد مى شوند و هنوز پرونده آنها باز است.

۶- در ۱۹ بهمن سال ۸۹، حدود ۳۵ تن از مادران و حاميان را دسته جمعى به دفتر پيگيرى وزارت اطلاعات احضار كردند و هر كدام را به صورت تك تك مورد بازجويى قرار دادند و با توهين و تهديد از آنها تعهد گرفتند و مورد اذيت و آزار قرار دادند.

۷- در ۲۳ بهمن سال ۸۹، دادگاه خانم ها سيف الهى و مكوندى و آقاى نادر احسنى تشكيل و در تاريخ ۲۰ فروردين سال ۹۰ احكام قطعى به آنها ابلاغ شد. خانم ها سيف الهى و مكوندى را حقوق بشرى ناميدند و به جرم "اقدام عليه امنيت ملى" و "تبلیغ عليه نظام" به ۴ سال زندان و آقاى نادر احسنى را به ۲ سال زندان محكوم كردند.

این احکام برای کسانی صادر شده اند که خود مادر نیستند، ولی حاضر شده اند برای همدردی، بر خواسته های مادران و خود پافشاری کنند. آنها معتقدند که کشته شدگان و مجروحین و زندانیان سیاسی، فرزندان تمامی مردم ایران هستند و هر آزادی خواهی خود را موظف می داند که به این بی عدالتی ها اعتراض کند.

ما امضاکنندگان این دادنامه با اعلام حمایت خود، از تمامی نهادهای بین المللی و همچنین از تمامی معترضین به نقض آشکار حقوق بشر در ایران، می خواهیم که با همراهی خود مانع اجرای این احکام غیرقانونی شوند.



هیچ نظری موجود نیست: