دوشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۹

مقاله / رضا مقصدی

با یقین به رسیدن به حکومتی دمکرات و سکولار

در سوگ ویکتور خارا و حسین اقدامی

رضا مقصدی / آلمان

تحولات فرهنگی مردم امریکای لاتین مثل هر سرزمین دیگر پیوندی تنگاتنگ با تحولات تاریخی سیاسی ِ این قاره ی رنجدیده دارد. آنچه مسلم است «زلزله ها وتکان های تاریخی ِ قاره، چین خوردگی های ویژه یی را در پهنه ی فرهنگ ِ این دیار پدید آورده است»* 
می گویند شعر کلاسیک امریکای لاتین، بیشترین توجه اش به طبیعت و ماوراء طبیعت بود اما شعر امروز ِ آن در خطوط ِ کلی اش با تکیه به آن جنبه از میراث های ارزشمند ِ شعر کلاسیک که « پاپلونرودا » آن را « گنج خانگی »می خواند دقیقاً متأثر ازخیزابه های خروشان ِ رویدادهای اجتماعی است.
این تأثیرات در امریکای لاتین جغرافیای خاصی را دنبال نمی کند. آن آوای رسایی که در سینه ی سوزان ِ نیشکر –زارهای کوبا شنیده می شود در گستره ی کشتزار های بولیوی،طنین می افکند.
اندوه ِ ترانه خوانان ِ شیلی، در سیم ِ سازهای غزلخوانان ِ « ال سالوادور » رخنه می کند و آوای شادمانه ی« نیکاراگوئه » در جان ِ اندوهگین ِ شیلی، راه می یابد.
در آمریکای لاتین، هیچگاه زبانه های روحیه ی همدردی به خاموشی نرفته است « تحریک ِ عصبی ِ هرجزیی از قاره، بازتاب ِ عصبی ِ تمامی ِ اجزاء دیگر آن قاره را » به دنبال دارد. هنگامی که گلوی ِ آوازخوان ِ « ویکتورخارا » آهنگساز، شاعر و ترانه پرداز ِ رهایی ِ مردم شیلی با گلوله های چکمه پوشان ِ « پینوشه » خاموش
شد مردم ِ آزاده ی جهان به ویژه « لاتینی »ها در دفاع از آزادی و در اعتراض به ددمنشی های آدمکشان ِ « پینوشه»، یاد وارزش های فرزندان ِ به خون خفته ی مردم شیلی را گرامی داشتند.
در این میان، نام « ویکتورخارا » چون ستاره یی در خشان جلوه یی دیگر یافت تا جایی که امروزه، یاد و یادگارهایش، خاطره ی همه ی به خون خفتگان ِ شیلی و عاشقان آزادی را زنده نگهمیدارد و داغ ننگی تازه بر پیشانی ِ تبهکاران ِ شیلی می گذارد.
در رثای او به نشانه ی همدردی با مبارزات مردم شیلی، شعر های بسیاری سروده شد.
« آله خاندروگازه لا » شاعر و ترانه پرداز ِ جوان ِ « اِل سالوادور » نیز شعری دردمند در رثای « خارا » نوشت.
« آله خالدرو » « که در دایره ی رزمندگان و پیشتازان ِ ارتش ِ آزادی بخش ملی ِ السالوادور چهره یی ممتاز دارد »
قامت ِ برومندش در سال 1980 « در گیرو دار ِ یکی از دلاورانه ترین » مبارزات ِآزادی خواهانه در سن ِ 22 سالگی به خاک افتاد. غم  آوای او در ترجمه ی حسین اقدامی( اشکوری) که خود به دست جلادان ِ جمهوری اسلامی در زندان به قتل رسید در ادبیات شاعرانه ی ما به یاد گار مانده است.
حسین اقدامی،ازچهره های شورانگیزوُ فروتن ِ گستره ی ادبی ماست.او بیشتر کتابهای خود را هم برای فرار از تیغ ِ تیز ِسانسور و هم به پاس روحیه ی فروتنانه اش بشکل "ترجمه" منتشر کرد. طُرفه آنکه بیشتر این به اصطلاح ترجمه ها نوشته های خود او بوده است.
تمایل ویژه اش به ادبیات آمریکای لاتین، زمینه ساز آن شد که نویسندگان این کتاب ها به ظاهر، آمریکای لاتینی باشند. اما در همان زمان، برای اهل نظر، روشن بود که این نام ها ساخته و پرداخته ی ذهن اوست و اصلاً وجود خارجی ندارند.
از مهم ترین این کتاب ها:"دومقاله از شیلی" " از نیمه راه یک صحنه" "کنسرو فلسفه" " شدت برخورد" "حد دوام در بولیوی" " شطرنج یک طرفه" "رویای یک قو"  "خدا را هجی کن" و "شعرهای ممنوعه ی آمریکای لاتین" هستند.
تنها"طرح یک نقد" بررسی شخصیت جمال الدین اسد آبادی و ترجمه"سفر شرق" از هرمان هسه، مضامینی جداگانه دارند.
"تاریخ مختصر سه انترناسیونال" "بحران و وحدت در حزب ما" و"در رد انحلال طلبی" نیز از آثار ویژه ی سیاسی اوست.
چهره ی شاعرانه اش را بیشتر در زندان، عیان کرده است که پاره ای از شعر هایش در میان زندانیان سیاسی سالهای 63 تا 67 دست بدست میچرخید وُ سینه به سینه، ورق می خورد که بخشی از آنها در سال 1369 در آلمان با نام "فریاد های بند" به چاپ رسید.

برهنه پای برتیغ
برهنه پای برآتش
قد افراخته از آزمون ِ سرخ
می گذرم.

وسرنوشت، نه پیشا پیش ِ من
که چون سگی رانده
به دنبالم می دود.

سبک بال می گذرم
سراپا همه، خونشعله
بر آتش و تیغ
با قلبی آکنده از امید ِ بهاران
وکول پشته ای سرشار از فریاد وُ رنج
رنج، رنج، رنجهای تلخ ِ مردم ِ سرزمینم
که فردا های ِ آتشین را می زایاند
و فریاد، فریاد، فریاد های سرخ رفیقانم
که فلق را خونرنگ میکند.

می گذرم
برتافته وُ عاشق
با تیری در قلب
وپرنده ی کوچکی در دهان
که با هزاران لهجه
برای پیروزی مردم
نغمه می خواند.

حسین صدرایی اشکوری که به احترام حسین اقدام دوست، از مبارزان ِ بر جسته ی ِ گیلانی ِ سالهای دور، نام اقدامی را برخود نهاده بود با ایجادوُ مدیریت ِ انتشارات درُفک(به گویش گیلکی، آشیانه ی عقاب) در روبروی دانشگاه تهران در نشر وُ چاپ کتاب نیز خدماتی شایسته به جامعه ی فرهنگی ما کرده است. ودر انتشار ِ نشریه ی ادبی ِ" بیداران" سهمی زیبا داشته است.
حسین اقدامی، همسرشت وُ سرنوشت ِ ویکتور خارا و شیفته ی ادبیات آمریکای لاتین، پس از مقاومت ِ مثل زدنی و کم نظیرش در زیر ِ شکنجه های ِ طاقت سوز ِ جانیان ِ اوین، سر انجام با برادر ِ سر افرازوُ جانانه اش علی صدرایی اشکوری، در قتل عام ِ اسلامی ِ سال 67 به جوخه ی ِ اعدام سپرده می شود.
با مرگ ماتم خیز ِ او عرصه ی مبارزات ِ آزادی خواهانه، از حضور ِ پر شور ِ یکی از رزمندگان ِ راستین ِ خویش، خالی می مانَد و گستره ی زیبای فرهنگ وُ ادبیات معاصر، یکی از خُنیا گران ِ زلال ِ خویش را از دست می دهد.

ترانه – سرودهای ویکتورخارا، شعرهای آله خالدروگازه لا وفریادآزادی خواهانه ی حسین اقدامی، زنجیره ی گسست نا پذیر همدردی های انسانی است که در طول و عرضِ ِ جغرافیای آزادی کشیده شده است.
آری، آوازی که در شیلی خاموش می شود در سیم سازهای اِل سالوادور شعله می کشد وپرچمی که در زندان های جمهوری اسلامی به خاک می افتد در ایران ِ امروز و فردا بر افراشته می ماند.

درسوگ ویکتورخارا

از: آله خاندروگازه لا
ترجمه: حسین اقدامی (صدرایی اِشکوری)
از کتاب: شعرهای ممنوعه امریکای لاتین

درهیاهای دم افزون ِ بادها
از مرزهای مِه گرفته
سایه وار می گذرد
وقلب ِ باکره اش را
چون گیتاری سرخ
در پنجه، می نوازد.

همواره
کولباری از ترانه با خود دارد
ومرهم ِ آوازش
دلتنگی ِ سوسنهای وحشی
و درد ِ بنفشه های پرپر شده را
تسلی می بخشد.
وقتی دهان می گشاید
آرزوهای پژمرده
جوانه می زنند –
و فردا چراغان می شود.

چهچه هایش
در دره های کوهستان جاری ست
و رگبار ِ زخمه هایش
چهره ی دشت های خونالوده را
می شوید.

او را از حضور ِ مهتابیش در نیمه  شبان
می شناسیم
که بی قرار
برکوره راه های پرت ِ جنگل ها
پوزار می کشد
تا شبنم های آفتاب نخورده ی صبحگاهی را
بین ِ پرندگان غریب
و گل های تشنه
قسمت کند.


او را در پرسه های بی پایان ِ کولی وارش
در می یابیم
که ترنّم زنگدارش
چون ناقُوس ِ شبانگاهی
خواب ِ مسموم ِ قاره را
آشفته می کند.

او
میراث ِ بومیان ِ پا برهنه
فرزند ِ بی بدیل ِ خلق ِ لاتینِ
ویکتور خاراست.

*از پیشگفتار ِ مترجم بر کتاب شعر های ممنوعه ی آمریکای لاتین.




هیچ نظری موجود نیست: