جمعه، آذر ۲۵، ۱۳۹۰

حامیان مادران پارک لاله، رو دررو با احمد شهید

گزارش و گفتگو از نازی عظیما


«روز یکشنبه ۱۳ آذر عده ای از حامیان مادران پارک لاله در آلمان بااحمد شهید در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران دیداری داشتند. احمد شهید گزارشگر سازمان ملل برای رسیدگی به وضع حقوق بشر در دوسال اخیر و در پی حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ ایران است.  حامیان مادران لاله در این دیدار گزارشی ۱۳۰ صفحه ای  به احمد شهید دادند که مجموعه ای بود از اسناد و مدارک و دادخواست های خانواده های جان باختگان و مجروحان و معلولان و زندانیان. آنان همچنین به صورت شفاهی  هریک به تشریح جنبه خاصی از وضعیت حقوق بشر در ایران پرداختند و بر آن شهادت دادند. خدیجه مقدم، فعال امور زنان و محیط زیست  ساکن کلن آلمان، فاطمه زضایی از حامیام مادران پارک لاله از دورتموند ، مریم حکمت شعار، ساکن فرانکفورت، مائده سلطانی، دانشجو از نورنبرگ و توران ناظمی در این دیدار حضور داشتند.
گفتگو با خانم خدیجه مقدم در باره مادران پارک لاله و حامیان آنان در سراسر جهان
 
مادران پارک لاله و حامیان
مادران پارک لاله، یا " مادران عزادار" پیشین،  نام حرکتی است برآمده از رنج و عذاب مادرانی که  شاهد اعدام یا زندانی شدن فرزندان شان به دلایل سیاسی و عقیدتی در جمهوری اسلامی بوده اند. درپی حوادث پس از انتخابات ، درد مشترک مادرانی که در عزای فرزندان جان باخته شان نشسته بودند،  آنان را گرد هم آورد. آنان دریافتند که با همدردی و دیدار از یکدیگر وبا سخن گفتن از غم های خود و شنیدن سخنان دیگری  بهتر می توانند با رنج مرگ جوانان خود کنار بیایند. آشنایی این مادران با یکدیگر و درد مشترکشان آنان را به  مادران عزادارمعروف کرد. یک سال بعد، این مادران عزادار اعلام کردند که سال سوکواری به سررسیده و زمان یادآوری و حمایت از همه فرزندان و جوانان وطن شان رسیده است. از آنجا که حرکت خود را به صورت پیاده روی خاموش در روزهای شنبه در پارک لاله آغاز کرده بودند، نام مادران پارک لاله را به جای مادران عزادار برگزیدند.  اما سابقه مادران داغدار در دوران جمهوری  اسلامی به پس از انتخابات ۸۸ محدود نمی شد.. یک نسل پیش تر،  مادران قربانبان اعدام های گروهی دهه شصت به یادبود فرزندانشان که  در گورستان خاوران دفن شده بودند ، رفته رفته به نام مادران خاوران خوانده شدند. این مادران نیز اکنون خود رابخشی از حرکت مادران پارک لاله می دانند. 
همبستگی مادران جهان
حرکت مادران  در ایران همچون حرکت های مشابه مادران قربانیان در حکومت های دیکتاتوری دیگر خودجوش و بی سازمان و رهبر و پراکنده است و گرد هم آمدن شان از سر تفاهمی است که  به خاطر داشتن داغی مشترک با یکدیگر یافته اند. اما نه تنها بسیاری از مادران این قربانیان  خود را متعلق به آن می دانند  بلکه در میان زنانی که مادر نبوده یا فرزندی ازدست نداده اند نیز حامیان بسیار یافته است و نشان از همبستگی و همدردی زنان دارد. حامیان مادران تنها در ایران نیستند. پس از سرکوبی شدید مادران و حمله نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و لباس شخصی ها به تجمع های خاموش شنبه های مادران عزادار، حامیان آنان در شهرهای خارج از ایران در حمایت از آنان به طرزی خودجوش دست به اقدامی نمادین زده و هر شنبه در خیابانی پر رفت و آمد در شهرشان گرد می آیند و در سرما و گرما و آفتاب و باران با نمایش پلاکارد و پستر و شعار و تصاویر قربانیان و زندانیان و گفت و گو با مردم عادی به روشن کردن افکار عمومی از آنچه در ایران می گذرد می پردازند. مادران گمشدگان آرژانتین، مادران سفیدپوش کوبا، و اکنون مادر بزرگهای آرژانتین -که به دنبال نوه های گمشده ای  می گردند که در کودکی همراه با مادران شان در زندان ها بوده و دیگر از سرنوشت شان خبری نشده است-  از موارد مشابه حرکت های مادران برای عبرت آموزی آیندگان و جلوگیری از فراموش شدن گذشته است. این مادران در سطوح بین المللی نیز از یکدیگر حمایت و پشتیبانی می کنند.
خواست های مادران پارک لاله
حرکت این مادران داغ دیده و حامیان شان از ذکر رنج  و مصیبت  در غم فرزندان فرا رفته و به خواست های پیش گیرانه و معین برای جلوگیری از ادامه کشتن و زندانی کردن جوانان و زندانیان سیاسی و عقیدتی تبدیل شده است. از همین رو آنان اکنون سه خواست را هدف  اصلی تلاش ها و دادخواهی های خود قرار داده اند: ۱-  لغو مجازات اعدام به هرشکل. که قصاص و سنگسار را نیز دربر می گیرد. آنان اعدام را قتل سازمان یافته دولتی می شناسند. ۲- آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی. پروین فهیمی ، مادر داغدار سهراب اعرابی در حالی که داغ فرزندش هنوز تازه بود اعلام کرد که در صورت آزادی زندانیان از خون خواهی سهراب می گذرد. و ۳- محاکمه آمران و عاملان کشتار زندانیان و ناقضان حقوق بشردر جمهوری اسلامی.
روایت دیدار با احمد شهید
خدیجه مقدم
، فعال حقوق زنان و محیط زیست که از تهیه کنندگان گزارش برای احمد شهید بوده و در جلسه دیدار با او نیز شرکت داشته  با وبسایت بخش فارسی صدای آمریکا درباره این گزارش و آنچه در این دیدار گذشت گفت و گو کرد:
خدیجه مقدم: این گزارش در واقع مجموعه ای ست از نامه ها و اظهارات و گزارش ها و دادخواهی های خانواده ها در ایران. همه آن ها واقعی است و خانواده ها با وجود خطرهایی که تهدیدشان می کرد در واقع به ما اعتماد کردند و برای ما فرستادند. ماهم آنها را ترجمه کردیم و در ۱۳۰ صفحه برای آقای احمد شهید پست کردیم. اما بعد از این که آقای شهید تصمیم گرفت خودش به نقاط مختلف اروپا سفر کند و با شاهدان حرف بزند، ما حامیان مادران پارک لاله از فرانکفورت و دورتموند و کلن و نورنبرگ به دیدن او رفتیم. و نسخه ای از گزارش را به دست خودش دادیم. البته این گزارش کاملا محرمانه است برای آن که افراد در ایران به خطر نیفتند. و مردم ایران و خانواده های زندانیان به خاطر اعتمادی که به ما داشتند حاضر شدند با ما همکاری کنند و باعث افتخار ماست که خانواده ها به ما اطمینان دارند.
صدای امریکا: در این دیدار چه گفتید؟
ما تصمیم گرفتیم که ضمن دادن گزارش به دست خود او درباره آنها توضیح شفاهی هم بدهیم. . بنا بر رسالت مان نه فقط از جان باختگان بعد از انتخابات ، بلکه از همه زندانیان وهمه موارد نقض حقوق بشر درمورد همه مردم ایران صحبت کردیم. از آنجا که من خودم بین زندانیان عادی بوده ام و وضعیت آنها را به چشم دیده و تجربه کرده ام از زندان هایی مثل بازداشتگاه وزرا که خودم در آن با زنان زندانی عادی بودم، بازداشتگاه موقت شاپور در خیابان وحدت ، واززندان های  کهریزک و قرچک ورامین گفتم.  از انفرادی گفتم که خودم آن را تجربه کرده ام و مثل قفس است که دستت را نمی توانی باز کنی . خیلی از این زندانیان عادی معمولا بدون حکم و به صورت غیرقانونی در بازداشت هستند و هیچ وکیل یا مدافعی ندارند . خانواده هاشان هم معمولا از اقشار محروم و کم سواد و فقیرند  و دستشان به جایی نمی رسد. به همین دلیل این ها هیچ صدا یا سخنگویی ندارند و کمتر افکار عمومی ازشان خبر دارد. من وظیفه خودم دانستم که وضع آنها را به اطلاع برسانم. البته از آقای گزارشگر ویژه هم ممنونیم که کار مارا راحت کرد و خودش اقدام به  این سفر ها کرد که با ایرانیان از نزدیک حرف بزند.
جز شما در این دیدار چه کسان دیگری بودند؟
خ م
- چون موضوع ها مختلف بود ما یک تقسیم کار کردیم. به این صورت که مریم حکمت شعار ساکن فرانکفورت  از وضعیت زندانیان و اعدام های دهه شصت حرف زد. مائده سلطانی، دختر عبدالفتاح سلطانی، وکیل مدافع حقوق بشر زندانی، که از نورنبرگ آمده بود درباره جوانان و دانشجویان گزارش داد، توران ناظمی هم درباره  مادران پارک لاله و حامیان و فعالیت هاشان در ایران و حکم های سنگینی که فقط به خاطر همدردی با مادران به حامیان داده اند حرف زد. من هم که گزارشم درباره زندانیان عادی بود.
فعالیت های مادران در ایران به چه صورت است؟
خ.م.
 ببینید مادران در ایران یک گروه خاص نیستند. چندین گروه مختلفند . تنها در تهران هم نیستند. در شهرستان ها و خلاصه هرجا که مادر داغدیده ای هست حضور دارند. این ها به دیدار هم می روند و سعی می کنند همدیگر را تنها نگذارند. ..
در حال حاضر هم فعالیتی دارند؟
خ. م.
 البته من که در ایران نیستم و نمی توانم از طرف خودم بگویم ولی طبق اطلاع سایت شان همین اخیرا در دومین سالگرد تجمع پارک لاله اعلام تجمع کردند و با شجاعت تمام با پلاکاردهاشان بیرون رفتند...
از حکم های سنگین به مادران گفتید، چرا حکومت به مادران این قدر حساس است؟
خ. م.
 به خاطر شجاعتشان. چون مادرانی که فرزندشان را  از دست داده اند دیگر چیزی ندارند که از دست بدهند. از چیزی نمی ترسند. الان بیشترین زندانیان سیاسی  زن که حکم گرفته اند، یعنی یا در بازداشت هستند، یا با دادن وثیقه و کفالت آزاد شده اند و منتظر حکم نهایی هستند، از بین مادران هستند که تعدادشان بیش از صد نفر است.  
با توجه به این که مادران نه گروه متشکلی هستند و نه قدرتی دارند و نه  تشکیلاتی، ترس حکومت از چیست؟
خ.م.
 از افشاگری شان. از سوال های مادران. از این که چه به سر بچه هاشان آمده. نمی خواهند مادران از آنچه به سر بچه هاشان آمده حرف بزنند. و می دانید که مادران اساسا برای فراموش نشدن گذشته دورهم جمع شده اند. بخصوص [ مقامات]  نمی خواهند که کسی از شکنجه ها و اعدام های دهه شصت حرف بزند. در حالی که که فعالان حقوق بشر آن را جنایت علیه بشریت ارزیابی کرده اند.
مثلا در همین دیداربا آقای شهید،  ویدیوی مادر بهکیش را برای آقای احمد شهید پخش کردیم که فوق العاده تحت تاثیر قرار گرفت. مادر بهکیش از مادران خاوران است  که پنج فرزند و دامادش را در دهه شصت کشته اند و تنها فرزندی که در ایران برایش مانده یعنی دخترش منصوره بهکیش هم تا به حال چندین بار به زندان افتاده و هنوز دست از سرش برنداشته اند. این مادر حدود ۹۰ ساله  در این ویدیو همین سوال را مطرح می کند. می گوید به من بگویید چه به سر بچه هایم آورده اید. چرا؟ به دستور چه کسانی؟
یا ژیلا مهدویان، مادر حسام ترمسی ۱۸ ساله، این مادر همراه با دخترش به خاطر توضیح خواستن درباره وضعیت حسام و نامه نویسی به او زندانی شد.  یا اکرم نقابی مادر سعید زینالی، که او هم همراه با دخترش بازداشت شد و بعد از دوماه که تمام مدت در انفرادی بود با وثیقه آزاد شد. علت بازداشتش هم مصاحبه ها و نامه های افشاگری و دادخواهی هایش در مورد سرنوشت پسرش بود.  این مادر دوازده سال است که دارد دنبال پسرش می گردد و به هرجا مراجعه کرده جوابی نگرفته. حتی می گوید اگر اعدامش هم کرده اید بگویید. اما تابه حال جوابی نگرفته.
علاوه بر این گزارش چه توصیه ای برای احمد شهید داشتید؟
خ.م.
 از آقای احمد شهید خواستیم که به کردستان عراق و ترکیه هم برود و با ایرانیانی که تازه آمده اند ملاقات کند و در جریان امور بیشتر قرار بگیرد.

پیام مادر بهکیش

هیچ نظری موجود نیست: